Peeps by @SARA1989
Showing page 1 of 1 (11 peeps total)
never let your fear decide your fate
با ترديد با پرچمی كه بنا بود روی ماه نصب كنم بازی می کردم.
از آن فاصله، رنگ و نژاد و مليتی نبود.
ما بوديم و یک خانه گرد آبی.
با خود گفتم انسان ها برای چه می جنگ؟
شصت دستم را به سمت زمین گرفتم
و تمام دارایی ام و کره زمین با آن عظمت پشت شصتم پنهان شد
و من اشک ریختم
نيل_آرمسترانگ
من آدم حساسی نيستم.
وقتی خانهی والدينم را ترک كردم گريه نكردم،
وقتی گربه ام مرد گريه نكردم،
وقتی در ناسا كار پيدا كردم گريه نكردم
و حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گريه نكردم.
اما وقتی از روی ماه به زمين نگاه كردم، بغضم گرفت.
با ترديد با پرچمی كه بنا بود روی ماه نصب كن
you should enjoy the route during the trip
